ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
آنیتامون بزرگ شده،خـــــــــانم شده
دی ماهه92 شب با بابایی رفتیم جمهوری برات لباس بخریم.از این لباسا خیلی خوشت اومد ولی برات یکم کوچیک بود.ولی چون خیلی خوشت اومده بود برات خریدیم. ...
نویسنده :
مامان
18:23
بدون عنوان
خاطرات قاطی پاتی سری اول
خرداد92 سه تایی رفتیم دیاچه مریوان.میخواستی قایق سوارشی ،ولی خیلی دیر شده بود،برای همین باهامون قهر کردی و رفتی جلوی دریاچه نشستی!!  ...
نویسنده :
مامان
17:39
خاطرات قاطی پاتی سری سوم
خاطرات قاطی پاتی سری دوم
یلدای سال92
امسال شب یلدا مامان نرگس و خاله نسرین اینا خونه ما بودن خیلی خوش گذشت. چندتا عکس یادگاری ازتون گرفتم تا برات بگذارم تو وبلاگت یادگاری بمونه.  ...
نویسنده :
مامان
16:18